-
: بی مزه، بدیهی، مبتذل، بیهوده، ناچیز
-
احترام ،توجه ملاحظه درود در حالت (جمع)
esteem, respect, consideration
-
نادیده گرفتن چشم پوشی کردن؛ مشرف بودن
disregard, neglect have a view of
-
contemplate, think deeply
عمیقاً تفکر نمودن تعمق نمودن
-
مواد مخدر غیرقانونی
-
عجولانه با سرعت و همراه با بی دقتی
quickly, hurriedly, speedily
-
ساکت،: اهسته، بیصدا، به ارامی، باشکیب
-
سبب می شود
-
احترام گذاشتن، نظر، شهرت، اعتبار، قدر، عزت،
-
تند، عجول، شتاب زده، دست پاچه، زود رس