-
آبیاری
-
قطعه
-
کشتیهای
-
نقطه، خال، لکه، نقطه دار کردن
-
گروه، جمعیت، گله، رمه، دسته پرندگان، بصورت گله ورمه در امدن
-
سرگردانی بی هدف، گردش کردن، سرگردان شدن، پرسه زدن، راهزنی دریایی کردن، اواره شدن، ول گردیدن
-
مقصر،
-
اسهال
-
خیره، ستیزه جو، ستیزه گر، ستیز گر، سرکش، ستیز جو، معاند، خیره سر، کله شق، سر سخت، لجوج، سمج
-
فرا