iNotKnow (186 Cards)
 by [email protected]
   
  Front cards Back cards
1 abstraction انتزاع، مفهوم، برداشت
2 acronym مخفف
3 additive افزودنی
4 After all گذشته از همه اینها
5 aggregation اجتماع، مجموع، توده، مجتمع، انبوهش، تجمع
6 ambiguous مبهم, دو پهلو
7 analogous مشابه, شبیه, قابل قیاس
8 and vice versa و بالعکس
9 anomalies ناهنجاری ها
10 appreciate درک کردن, تقدیر کردن, قدردانی کردن
11 as we shall see همانطور که خواهیم دید
12 aspect جنبه , منظر
13 assign اختصاص دادن, واگذار کردن
14 audience حضار, مستمعین ، تماشاگران
15 Belief اعتقاد, باور, عقیده
16 beyond فراتر
17 bias جانبداری ، سوگیری
18 branch شعبه, شاخه, انشعاب
19 breakthrough پیشرفت
20 briefly به طور خلاصه
21 bring اوردن, رساندن به, موجب شدن
22 characteristics مشخصات
23 circumstances موقعیت
24 cite نقل قول ، گفتن, ذکر کردن, اتخاذ سند کردن
25 clarify روشن کردن, توضیح دادن
26 commit مرتکب شدن، متعهد به انجام امری نمودن
27 complexity پیچیدگی
28 comprehensive جامع, وسیع, مشروح
29 conceive تصور كردن، پنداشتن
30 confidence اعتماد به نفس
31 confident مطمئن
32 conform مطابقت کردن ، همنوایی کردن
33 conjunction پیوستگی
34 consensus اجماع, توافق
35 consistent استوار, نامتناقض, ثابت قدم
36 consult مشورت کردن, همفکری کردن
37 Continuing with در ادامه
38 contrast کنتراست, تقابل, تضاد, مقابله
39 corpus مجموعه نوشته ها
40 counterpart همتا
41 crucial حیاتی
42 curat تمیز
43 curious کنجکاو
44 dealing معامله, رفتار
45 decisive تعیین کننده ، قاطع, قطعی
46 dedicated اختصاصی, وقف شده
47 denominator مخرج, تقسیم کننده
48 depicts به تصویر کشیدن
49 despite با وجود, علیرغم
50 discrete گسسته, مجزا
51 dispersion پراکندگی, انتشار
52 disregard بی توجهی ، نادیده گرفتن,
53 distinct متمایز
54 distinguish متمایز کردن، تمیز دادن, تشخیص دادن
55 distract اغفال کردن ، منحرف کردن توجه
56 dive شیرجه رفتن, فرو رفتن,غوطه ور شدن
57 dozen دوجین, دوازده عدد
58 drawback اشکال, مانع, زیان
59 eliminate از بین بردن، حذف کردن، رفع کردن
60 emerge ظهور ،پدیدار شدن, بیرون آمدن
61 emerging در حال ظهور
62 emphasizing با تاکید بر ، اهمیت دادن
63 encounter روبرو شدن, مواجه شدن با
64 Encourage تشویق کردن, دلگرم کردن, ترغیب کردن
65 entity وجود، موجودیت
66 eventually در نهایت سرانجام
67 excel برتری داشتن بر ,بهتر بودن از
68 exceptional استثنایی
69 exclusive منحصر بفرد ، عدم شمول
70 exhaustive جامع
71 exhibit نمایش دادن, ارائه دادن, ابراز کردن
72 expect انتظار داشتن
73 explanation توضیح, شرح, تفسیر, بیان, تعریف
74 extensive گسترده ، وسیع, بزرگ, پهناور
75 familiar آشنا، معروف
76 fancy خيال ، وهم ، هوس
77 favor لطف ، توجه, مساعدت
78 for the sake of به منظور
79 forest جنگل
80 founder موسس, بنیان گذار
81 frankly رک و پوست کنده, صادقانه
82 get rid of آزاد بودن،خلاص شدن از
83 gigantic عظیم، غول پیکر
84 hill تپه
85 hood کاپوت
86 hypothesis فرضیه
87 I will stick من پایبندم به ..، میچسبم
88 imply دلالت، اشاره دارد ، در نتیجه
89 improper نا مناسب, نابجا
90 improve اصلاح کردن، بهتر کردن، پيشرفت کردن، بهتر شدن
91 Incidentally اتفاقا
92 inclusive شامل
93 incorporate گنجاندن ، ترکیب کردن, یکی کردن, جا دادن
94 indeed واقعا، براستي، درواقع، حقيقتا، راستي، في الواقع
95 inequality نا برابری, عدم تساوی
96 inherent ذاتى ، اصلى ، چسبنده
97 insight بینش، بصیرت، درون بینی
98 insight بینش, بصیرت, فهم
99 intercept برخورد با محور، عرض(از مبدا)
100 interpret تفسیر
101 intuitive شهودی، حسی
102 It is clearly noticeable به وضوح قابل توجه است
103 journey سفر
104 kick لگد زدن ، تندی
105 lack عدم ، کمبود ، نبودن
106 leading پیشین ، مقدم
107 leak نشت, تراوش
108 maintain نگه داشتن, حفظ کردن
109 mandatory اجباری
110 manipulate دستکاری کردن
111 merely صرفا - فقط
112 metrics معیارهای
113 milestone نقطه عطف
114 miracle معجزه
115 miscellaneous متفرقه، گوناگون
116 mitigate کاهش تخفیف دادن, تسکین دادن, سبک کردن
117 motivate ایجاد انگیزه ، انگیختن, تحریک کردن, تهییج کردن
118 narrative روایت, داستان,
119 narrowly باریک، محدود
120 native بومی, محلی
121 nonetheless بااين وجود، بااينحال
122 One way to address یکی از راه های رسیدگی
123 phrase عبارت, اصطلاح, تعبیر
124 pick انتخاب، برگزیدن
125 pitfall دام ، تله ، گودال سرپوشيده
126 pleasant دلپذیر, خوب, خوش, مطبوع ، خوشایند
127 pose ژست , قرار دادن
128 precisely دقیقا
129 preference اولویت, ترجیح
130 prepending در حال حاضر
131 presence حضور, وقوع و تکرار, مجاورت
132 prevent جلوگیری کردن، مانع شدن
133 privilege امتیاز, مزیت
134 proportional متناسب
135 quadratic درجه دوم
136 rare نادر, کمیاب ، خام
137 rather نسبتا
138 rather than به جای
139 redundant اضافه، زيادي، مازاد، زائد، مازاد بر احتياج، غير ضروري
140 reference ارجاع, مرجع
141 relevant مربوط, وابسته
142 repository مخزن, انبار, ظرف
143 responsible مسئول
144 rest باقی مانده ، سایرین ، دیگران
145 retain حفظ کردن, نگاه داشتن
146 reveal آشکار ساختن ، معلوم کردن, ظاهرکردن
147 Robustness نیرومندی، استحکام
148 roughly تقریبا
149 sacrifice قرباني، قرباني براي شفاعت، قرباني دادن
150 saddle زین اسب
151 scratch چرک نویس, قلم زدن
152 Sentence جمله, حکم, رای, فتوی
153 Simultaneous همزمان
154 Snippet قطعه، تکه
155 staring خیره شدن
156 state-of-the-art مدرن
157 stating بیان می کند، حاکی از
158 straightforward سر راست ، مستقیم
159 strange عجیب ، غیر عادی
160 Strict سخت گیرانه، محکم
161 struggle مبارزه, کشمکش، تقلا کردن
162 stuck گیر
163 substantial اساسی, قابل توجه
164 suffer رنج بردن، تحمل کردن
165 sufficient کافی
166 suit کت و شلوار ، مناسب بودن ، درخواست
167 Suppose فرض کنید
168 synonymous مترادف
169 synthetic ساختني،‌ تركيبي، مصنوعی
170 tackle برخورد با
171 This is how I found out اینجور که من متوجه شدم
172 This is why به این دلیل
173 throughout در سراسر
174 to be aware آگاه بودن
175 to some extent تاحدى ، تا اندازه ايى
176 toggle تغییر وضعیت
177 traditional سنتی , مرسوم, نقلی, عرفی
178 trailing دنباله
179 Trigger Suggest ماشه پیشنهاد
180 turns out معلوم می شود
181 uncertain نا معلوم، نامشخص
182 vast وسیع
183 versatile همه کاره, تطبیق پذیر ، زیرک
184 wage کارمزد ، دستمزد ، اجرت
185 widespread گسترده, شایع, متداول
186 wrap بسته بندی کردن, نهان کردن